لغت Numb به معنای بیحسی، خنثی شدن، کاهش حساسیت، و خستگی اعصاب است. تلفظ این لغت به صورت /nʌm/ میباشد.
مترادف های این لغت شامل: insensible، unfeeling، deadened، anesthetized، و benumbed میباشند. متضاد های آن شامل: sensitive، responsive، و alert میباشند.
تاریخچه و ریشه شناسی این لغت به دوره قدیم بازمیگردد، که در آن زمان از کلمات “numb” و “nome” برای بیان بیحسی استفاده میشد. در زبان انگلیسی مدرن، این لغت برای بیان وضعیتی استفاده میشود که حساسیت یا توانایی احساس کاهش یافته باشد.
نقش و کاربردهای این لغت در زبان انگلیسی متنوع است. به عنوان مثال، این لغت میتواند برای بیان وضعیت بیماری، کاهش حساسیت در ناحیهای از بدن، و یا کاهش توانایی احساس در پاها و دستها استفاده شود. همچنین، این لغت میتواند برای بیان وضعیت روحی مانند بیاحساسی، بیتفاوتی، و یا بیاشتیاقی نیز به کار رود.
در گرامر، این لغت به عنوان صفت استفاده میشود. به عنوان مثال، در جمله “My fingers are numb from the cold”, این لغت به عنوان صفت برای بیان وضعیت انگشتان استفاده شده است.
اولین مورد استفاده این لغت در قرن چهاردهم میلادی بوده است. به عنوان مثال، در اشعار جفری چاسر، این لغت برای بیان وضعیت بیحسی استفاده شده است:
“His handes were nomb, and all his lymes colde”